Ashena

همه چی واسه من وتو...

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 42
بازدید ماه : 82
بازدید کل : 1795
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

Alternative content



توصیه های ایمنی برای رفتن به خواستگاری (طنز)

توصیه های ایمنی برای رفتن به خواستگاری (طنز)


آیا تا به حال به خواستگاری رفته اید؟ اگر رفته باشید مطمئنا با آداب و رسوم آن هم آشنا هستید اما جهت اطلاع دامادهای ناشی عرض می کنیم که خرید یک جعبه شیرینی (ترجیحا خامه ای) و یک دسته گل (چنانچه در سبد باشد با کلاس تر محسوب می شود) الزامی است. اما جناب آقای داماد، در حین ورود به خانه عروس خانم لازم است شرایطی را در نظر قرار دهید که بعدها مایه سرکوفت خوردنتان نشود.




- قبل از هر چیز یادتان باشد که بهتر است شما آخرین نفر وارد خانه عروس شوید و کفش هایتان را هم جفت کنید.

- سعی کنید خیلی عرق نکنید و لزوما سرخ هم نشوید. ضمنا از نگاه کردن به در و دیوار خانه جدا خودداری کنید چون به اندازه کافی وقت برای این کار خواهید داشت.

- چنانچه کار به گفت وگوی دو نفره رسید اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و از تپق زدن پرهیز کنید و در صورت امکان از شرایط آب و هوا و سیاست صحبت نکنید چرا که این مسائل شما را از هدف اصلی بحث دور خواهند کرد.

- مواظب باشید تحت هیچ شرایطی انگشتتان را داخل دماغتان نکنید چون این امر جواب بله عروس خانم را به تاخیر خواهد انداخت.

- خیلی به بزرگترها چشمک و اشاره نکنید و بگذارید با خیال راحت در مورد فوتبال و آشپزی و خاطرات سفر به مشهد و
صحبت کنند و وقتی در مورد اصل موضوع صحبت می کنند خونسردی خود را حفظ کنید و دائم دستتان را داخل موهایتان نکنید.

- دائم به آشپزخانه زل نزنید و منتظر نباشید که عروس خانم به شما چای تعارف کند و شما کنترل دستهایتان را در دست بگیرید که مبادا چای روی شلوارتان بریزد چرا که اگر چنین فکری در سر دارید معلوم است که یکی از طرفداران پر و پاقرص سریال های ایرانی هستید چون این روزها مد شده به جای عروس خانم شخص دیگری چای را تعارف می کند که ممکن است از شانس شما برادر چاق و سبیل کلفت وی این مسوولیت را بر عهده بگیرد.

- چنانچه در حین ورود دسته گلی در دست دارید خیلی هول نشوید چون همه عالم و آدم می دانند که شما آن گل را برای عروس آورده اید پس آن را به دست خود عروس ندهید و ترجیحا به پدر یا برادرش تقدیم کنید.

- در حین خوردن چای مراقب سر و صدای چای خوردنتان باشید
.خصوصا شما داش مشتیهااز هرگونه هورت کشیدن چای و جویدن قند با صدای فجیع خودداری کنید چون هر آن ممکن است سکوت مهیبی مجلس را فراگیرد و همه نگاه ها روی شما زوم شود.

- چنانچه خانواده عروس بیش از یک دختر دارند قبلا دختر مورد نظرتان را مشخص کنید در غیر این صورت عواقب بعدی به عهده شخص خاطی خواهد بود.

- هنگام لباس پوشیدن بسیار مراقب باشید و توجه لازم را مبذول بدارید، اگر دیر برسید بهتر از این است که اوضاعتان ناجور باشد.

- چنانچه یک کت و شلوار دارید که مدت هاست آن را نپوشیده اید از چند روز قبل آن را پرو کنید تا در چاقی اخیر شما دردسر ساز نشود، هیچ لباسی را به زور تنتان نکنید.

- اگر شلوار پسرخاله تان را قرض گرفته اید که
۲ سایز از شما کوچکتر است با زور آن را نپوشید چرا که ممکن است وسط خواستگاری شکافته شود و مشکلات عظیمی برایتان ایجاد کند.

- در هنگام میوه خوردن هم توصیه می شود مانند خوردن چای رفتار کنید و از خوردن میوه های صداداری مثل خیار و گوجه سبز خودداری کنید و اگر درست و حسابی بلد نیستید میوه پوست بکنید از پوست کندن پرتقال های سفت خودداری کنید. چون ممکن است دست و بالتان کثیف شود و پدر عروس خانم فورا دستمال کاغذی را به سمت شما بیاورد و توجه همه به عدم تبحر شما در پوست کندن میوه جلب شود. اگر پیراهن سفید پوشیده اید اصلا مجبور نیستید که انار بخورید و لباستان را کثیف کنید. چون این مسائل در مشورت عروس با خانواده اش تاثیر بسزایی خواهد گذاشت.

- سعی کنید به هیچ وجه اضطراب نداشته باشید چون اضطراب موجب می شود که میزان دستشویی رفتن های شما افزایش پیدا کند.

- بنابراین جهت خودداری از دستشویی رفتن های مکرر قبل از رفتن به خواستگاری آب زیاد و چای ننوشید و اضطراب را هم از خودتان دور کنید! هیچ گاه گرسنه به خواستگاری نروید چون سکوت دسته جمعی در مراسم خواستگاری غیرقابل پیش بینی است.

- و هر آن ممکن است صدای قار و قور شکمتان شما را شرمنده خاص و عام کند همچنین گرسنگی زیاد باعث خواهد شد شما اقدام به پرخوری فراوان کنید و ذهنیت یک داماد شکمو را در خانواده عروس ایجاد کنید.


منبع : روزنامه مردم سالاری

 

 

نويسنده: ams تاريخ: چهار شنبه 17 / 11 / 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

امان ازدست ایرانی ها

امـان از دسـت این ایـرانی‌ها


سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.

همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.

بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.

سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا !!!

هوش ایرانی ها در تمام دنیا زبانزد خاص و عام است اما ایکاش کمی هم انصاف چاشنی این ذکاوت بود ...

 

نويسنده: ams تاريخ: چهار شنبه 4 / 11 / 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دقت کردین؟

دقت کردین؟


دقت کردین هر موقع دارین سشوار میکشین حتی اگه تو خونه تنهام باشین هی حس میکنین یکی صداتون میکنه؟


تا حالا دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت لخت بودن، اما وقتی میرفتن لب ساحل شلوارک پاشون میکردن؟


تا حالا دقت کردین تو فیلمای ایرانی،همیشه وقتی طرف میفهمه بچه دار نمیشه همه بچه ها از ماشینای بقلی و جلویی و عقبی باهاش بای بای میکنن میخندن؟!


تا حالا دقت کردین تمام مریضا توی فیلما و سریالای ایرانی ، انتهای راهرو سمت راست بستری هستن !


تا حالا دقت کردین وقتی عجله نداری همه ی چراغا سبزن و راهها خلوت وقتی دیرت شده همه ی چراغا قرمزند و راهها بسته؟


تا حالا دقت کردین هر وقت یه تیکه یخ از دستت افتاده روی زمین با لگد زدی که بره زیر یخچال!


تا حالا دقت کردین تو مهمونی تا میای پشت سر یکی حرف بزنی موزیک قطع میشه و نصف حرفتو یهو همه میشنون!!!!

تا حالا دقت کردی
مغز انسان پر کارترین جای بدنه
۲۴ ساعت در ۳۶۵ روز سال و کار میکنه
فقط وقتی متوقف میشه که
ما وارد سالن امتحانات میشیم

لــــــــــذتی که در خوابیدن روی جزوه هست تو خوابیدن روی تختـخواب نرم نیس:


تنها زمانی مشتری ها با لبخند وارد مغازه میشوند که میخوان جنسی رو تعویض کنن یا پس بدن !


تا حالا دقت کردین پدر مادر تا میخوان شما را صدا بزنن، اول اسم داداش یا خواهرتون را میگن؟


تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو  !!!!


تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید
ملت هم همینطوری دنبالتون میدوندů..!

تا حالادقت کردین وقتی که خوشحالیم
بالاخره یه چیزی یا یه کسی پیدا میشه که سریع گند بزنه به خوشحالیمون..!


دقت کردین وقتی میگن غصه نخور ،آدم بیشترغصه ش میگیره؟؟؟!!!


تا حالا دقت کردین وقتی که عجله دارین و میخوای سریع به مقصد برسین همه ی تاکسی ها غیب میشن یا مسافر دارن ولی وقتی میخوای از خیابون رد شین هرچی تاکسی تو اون خیابون هست میاد جلو بوق میزنه؟آخ که حرص آدم درمیاد

دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود

نويسنده: ams تاريخ: یک شنبه 1 / 10 / 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

واحدمبارزه با پ ن پ!!!!!!!

به بابام گفتم سوئيچ ماشينو بده ...... گفت : مي خواي جايي بري ؟ ... گفتم : بله پدر عزيزم

(ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح)


به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟ گفتم اگه سختت ميشه تو بگيرش من نردبون و ميچرخونم

(ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد مرام)


رفتم خونه سالمندان عيادت پدربزرگم،مسئول اونجا ميپرسه:شمام اومدين عيادت؟ميگم نه خونه سالمندان طلبيده اومديم زيارت

(ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد عتبات عاليات)


رفتم ساندويچي، ميگم آقا يه هات داگ با سس مخصوص بدين. ميگه ميل مي كنيد؟ ميگم: بله، دستتون درد نكنه

(گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سيار غذاخوري ها و رستوران ها)


ميخوام مسواك بزنم

مامانم مي پرسه ميخواي مسواك بزني؟؟

ميگم بله مامان جون..

ميگه خمير دندونم روش ميزني؟؟

ميگم بله مامان جان..

ميگه خاك تو سرت اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم واست استفاده نكردي

منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون

(ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد كنترل نفس اماره)


بچه داييم به دنيا اومده. همه خوشحال و اينا. مامان بزرگم برگشته ميگه حالا ميخاين براش اسم بذارين؟ميگم...اگه شما صلاح بدونين

(ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ واحد احترام به بزرگتر)


رفتيم پايگاه انتقال خون ميگه شمام اومدين خون بدين؟ گفتم بله اومديم خون بديم. شما هم بفرماييد بساط لودگي تون رو جاي ديگه پهن كنيد. يارو همون جا به گريه افتاد و ابراز پشيموني كرد.

(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهي از منكر)


تو صف بربري نوبتم شده يارو ميگه بربري ميخواي؟ميگم نون باشه بقيش مهم نيس

(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد فروتني)


از اتاقم اومدم بيرون ،در دستشويي رو باز كردم .مامانم ميگه داري ميري دستشويي؟ميگم نرم؟؟؟

(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد ترويج فرهنگ مشورت)


ماه رمضوني 6 صبح رفتم سركار، 9 شب برگشتم خونه خسته و كوفته ميپرسم مامان شام چي داريم؟

ميگه گشنته ؟ چند ثانيه سكوت ميكنم، چشامو ميبندم و يه نفس عميق ميكشم . آروم و با طمانينه ميگم : بله گشنمه

(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد كظم غيظ )


نوزاده تو بغل مامانش گريه ميكرده مامانه ميگه قربونت برم گرسنته؟ بچه هه به اذن خداوند ميگه پَ نَ پَ دارم براي گرسنگان و زلزله زدگان سومالي گريه ميكنم

(واحد نفوذي پ نه پ)


رفتم سوپري گفتم يك نوشابه زرد بديد

فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالي كه نارنجي رنگه؟

گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشيد

(ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگ‌سازي به جاي حاضر جوابي)


تو اتوبان داشتم لايي ميكشيدم،يه زانتيا اومد گفت داري لايي بازي ميكني؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربي ميرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ كنترل نا محسوس بزن بغل

(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)

 

نويسنده: ams تاريخ: شنبه 27 / 10 / 1390برچسب:مبارزه با پ ن پ, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

انواع زن ها!!!!!

زنها کلا به 5 گروه اصلي تقسيم مي شوند:

گروه اول: زنهايي که مردها رو بدبخت مي کنن.

گروه دوم: زنهايي هستند که اشک مردها رو در ميارن.

گروه سوم: زنهايي که جون مردها رو به لبشون مي رسونن.

گروه چهارم: زنهايي که کاري ميکنن مردها روزي 18 بارآرزوي مرگ کنن.

گروه پنجم: زنهايي هستند که به اشتباه فکر مي کنن جزو هيچکدام ازين گروه ها نيستند!!!!!

 

نويسنده: ams تاريخ: شنبه 27 / 10 / 1390برچسب:انواع زن ها, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

کلمات انگلیسی با تعبیرفارسی!!!

 

کلمات انگلیسی با تعبیر فارسی! (طنز)

گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org

Keyboard
چه کسی برنده شد؟

CommunicationBoard
کامیون کی شن ها رو برد؟

Morphine
باید بیشتر فین کنی

MissCall
دختر نا بالغ را گویند

Freezer
حرف مفت

Suspicious
به لهجه اصفهانی: ساس از بقیه ی حشرات جلو تر است

JohnnyDepp
قاتل افسرده

Acer
ای آقا!

Welcome
دهن لق

Manual
من و بقیه

Accessible
عکس سیبیل

Refer
فر کردن مجدد مو

See youlater
لات تر به نظر میای!

Good Setting
آن سه چیزِ نیک را گویند: گفتار نیک - کردار نیک - پندار نیک.

Piece of a man who owns a locker
مرتیکه لاکردار!

AboveBorder
فرامرز

Insecure
این سه نابینا

Business
اشاره به بوزینه در گویش اصفهانى

Legendary
اداره
ٔ محافظت از لجن و کثافات شهری

Subsystem
صاحب دستگاه

Velocity
شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده می‌‌کنند

Comfortable
بفرمایید سر میز

Long time nosee
دارم لونگ می‌‌پیچم، نگاه نکن!

Cambridge
شهری که تعداد پلهایش انگشت شمار است

Categorize
نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ می‌‌شود

Jesus
در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند

Hairkul
آنکه روی شانه‌‌هایش مو دارد

Watergate
دروازه دولاب

UNESCO
یونس کجاست؟

Finland
سرزمینی که مردمانش مشکل گرفتگی بینی‌ دارند

Damn YouAll
دم همتون گرم

Latino
لات بازی ممنوع

Godzilla
خدای استفاده کردن از مرورگر موزیلا

SavageBlog
ساوجبلاغ

Betamethasone
منطقه اى در معرض بتا و از این دست امواج

نويسنده: ams تاريخ: چهار شنبه 26 / 10 / 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

پ ن پ ورژن11 !!!!

*به دوستم میگم: نمره ها رو زدنا. میگه: با شماره دانشجویی؟ میگم: پ ن پ با شماره کفش. اونایی هم که دمپایی داشتن رو هم مردود کرده...

 

*دیشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی می کردم، پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟ پ ن پ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پ ن پ و زهرمارف سوار شو بریم... میگم کلانتری؟ میگه پ ن پ میبرمت لندن

 

*با رفقا رفتیم باغمون، سیخ های جوجه رو گذاشتیم رو منقل دیدیم چند جفت مرغ و خروس دارن کنار منقل پرسه می زنن. رفیقم میگه: لونه شون این طرفاست؟ پ ن پ اومدن فیلم ترسناک ببینن

 

*رفتم یه قالب مرغ از تو فریزر درآوردم. دوستم میگه می خای بپزیش؟ مگم: پ ن پ خانوادش اومدن از تو سردخونه درش آوردم بدم ببرن دفنش کنن!

 

*مرغ عشقم مرده. درحالی که پاهاش رو به بالاست افتاده کف قفس. دوستم اومده میگه: ااا مرغ عشقت مرد؟ پ ن پ کمر درد داشت، دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس.

 

*تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه: دزد بود؟ میگم: پ ن پ اومده بود امانتیش رو ببره فقط خواست هیجانش بیشتر باشه!

 

*بهرام رادان از یه بابایی آدرس پرسید، طرف میگه ببخشید شما بازیگر نیستین؟ رادان میگه پ ن پ پیک موتوریم!

 

*با کلی شوق و ذوق به دوستم میگم: دان 2 رو. برگشته میگه: تکواندو؟ پ ن پ دان 2 آشپزی...!

 

*رفتم مغازه یه سبد پر خرید کردم، یارو میگه: کیسه هم می خوای؟ پ ن پ فرغون آوردم با اون می برم!

 

*لیلی به مجنون گفت: همه این اکرا رو می کنی برا من؟ مجنون: پ ن پ من عاشق آنجلینا جولی ام، تو حریف تمرینی هستی!

 

*داشتم تو پارکینگ نایلون های روی صندلی ماشین رو می کندم. همسایه مون اومده میگه ماشین نو خریدین؟ میگم: پ ن پ لواشکه دارم نایلونشو میکنم دور هم بخوریم!

 

*دوستم زنگ زده خونه. گوشی رو برداشتم سلام کردم. میگه: تو خونه ای. میگم: پ ن پ لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیام خود را بگذارید... با تشکر!

 

*منتظر مسافر بودم. خانمه اومده میگه: آقا هفت تیر میری؟ میگم بله. میگه: سوار شم؟ پ ن پ تا هفت تیر دنبالم بدو!

 

*رفتم داروخانه. پیرمرده دفترچه بیمه رو داده به مسئول داروخانه. بعد از چند دقیقه مسئول داروخانه داروهاش رو آورده پیرمرده گفت پدرجان می بری؟ پیرمرده گفت پ ن پ همین جا می خورم! بی زحمت یک نوشابه خنک و سالاد هم بیار...

 

*رفتم پیش صاف کار ماشین. یه نگاه به ماشین کرد میگه تصادف کردی؟ گفتم پ ن پ از جلو بندی تکراری خسته شدم گفتم برای تنوع با چکش بکوبم توش همه جاش جدید بشه!

 

*با موتور رفتم خونه دایی ام. موتورو گذاشتم بیرون با کلاه کاسکت رفتم تو. دائیم گفت با موتور اومدی؟ گفتم پ ن پ با اف 14 اومدم!

 

 

نويسنده: ams تاريخ: چهار شنبه 26 / 10 / 1390برچسب:پ ن پ جدید, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

خواهی که جهان درکف اقبال توباشد؟ خواهان کسی باش که خواهان توباشد خواهی که جهان درکف اقبال توباشد؟ آغازکسی باش که پایان توباشد...

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to ashena1.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com